سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/2/28
2:16 عصر

«منشور اخلاق رسانهای» از دیدگاه رهبر معظم انقلاب (1)

بدست چکنویس در دسته امام خامنه ای

بسم الله الرحمن الرحیم

این مطلب را گذاشتم تا آقایان www.xxxnews.com بخوانند. تا شاید فرجی حاصل شود این مدعیان ولایت تنها ولایی شناسنامه ای نباشند و مواضع رهبری را هم بدانند.البته به شخصه فکر نمی کنم که سخنان رهبری را نشنیده باشند.شاید صلاح نیست که بشنوند.

 در ضمن بخش نفاق نامه تعطیل نیست.


منشور اخلاقی رسانه (1)

هشدارها و تذکرات مقام معظم رهبری در هر حوزه‏ای چراغ راه مسؤولان و ملت شریف ایران است. ایشان در خصوص گسترش فضای تهمت و تخریب در فضای مطبوعات و رسانه‏ها، به کرات نصایح و نقطه نظرات خود را در دیدار با مسؤولان، کارگزاران نظام، دانشجویان و .... اعلام داشته‏اند. مقوله‏ای که گاهی مورد غفلت قرار می‏گیرد.

«...زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابى هستیم، بنابراین هر کسى که از ما یک ذره - به خیال ما و با تشخیص ما - کمتر است، حق داریم که درباره‌اش هر چى که میتوانیم بگوئیم؛ نه، اینجورى نیست. بله، ایمان‏ها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضى بالاتر از بعضى دیگر هستند. خدا هم این را می‏داند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگى جمعى، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود...»

سایت تحلیلی- تبینی برهان در این زمینه، مجموعه‏ای از بیانات رهبر انقلاب طی سال 1369 تا 1389 با عنوان «منشور اخلاق رسانه‏ای» را گردآوری کرده که در 3 شماره می‏خوانید.

 

مطبوعات و رسانه‌ها:

* مؤثرترین سلاح بین‏المللی علیه دشمنان و مخالفان سلاح تبلیغات است. سلاح ارتباطات رسانه‏ای است. امروز این قوی‏ترین سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناک‏تر است.(پس باید مراقب بود).

* من مطبوعات را یک پدیده‏ی ضروری و لازم و اجتناب‏ناپذیر برای جامعه‏ی خودمان و هر جامعه‏ای می‏دانم. بنده برای مطبوعات سه وظیفه قایلم:

1- نقد و نظارت.

2- اطلاع رسانی صادقانه و شفاف.

3- طرح و تبادل آراء و افکار در جامعه.

وظیفه‏ی اول؛ نقد و نظارت:

تعریف نقد و اتنقاد:

* نقد یعنی عیار سنجی، یعنی :

• یک چیز خوب را، آدم ببیند خوب است؛

• یک چیز بد را نیز ببیند؛

• و بعد جمع‏بندی کند.

***جمع‏بندی کار یک مجموعه هم آن وقتی است که ضعف‏ها و قوت‏ها را منصفانه پهلوی همدیگر قرار بدهد.

انتقاد معنایش این است که هر انسانى بنشیند عیارسنجى کند:

•ببیند نقطه‌ى ضعف کجاست؛

•ببیند نقطه‌ى قوّت کجاست؛

•بعد ببیند این نقطه‌ى ضعف - اگر مى‌تواند علّت‏یابى کند- به کجا برمى‌گردد، سراغ آن‌جا برود؛ یعنى آن ریشه را پیدا کند، اصل را پیدا کند. اگر این کار انجام شد، درست است.

اگر انتقاد به معنای عیب‏جویی باشد:

1- نه چیز خوبی است؛

2- نه خیلی هنر زیادی می‏خواهد؛

3- نه خیلی اطلاعات می‏خواهد؛ بلکه انسان با بی‏اطلاعی بهتر هم می‏تواند انتقاد کند.

4- انتقاد به معنای عیب‏جویی اصلاً هیچ لطفی ندارد، هیچ فایده‏ای هم ندارد.

تفاوت نقدکردن و نق زدن:

* فرق است بین نقد کردن و نق زدن:

الف) نقد کردن یعنی:

• یک نکته‏ی تاریک را گفتن،

• و با جنبه‏ای مثبت به جنگ آن رفتن،

•و برآن فایق آمدن.

ب) نق زدن یعنی:

•یک نکته‏ی منفی را گرفتن،

• و مدام آن‏را تکرار کردن،

• و سیاه نمایی کردن،

•و یاس پراکندن

تفاوت تخریب و انتقاد:

* یک مسأله هم، مسأله‏ى انتقاد و تخریب است؛ مرز انتقاد و تخریب چیست؟ تخریب بکنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ یا از ما انتقاد بشود و ما تلقىِ تخریب از آن داشته باشیم؟ خب، باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است:

الف) معناى انتقاد آن ارزشیابىِ منصفانه‏اى است که یک آدم کارشناس می‏کند؛ نقادى هم، همین است. وقتى شما طلا را می‏برید پیش یک زرگر که نقادى کند، او می‏گوید:« آقا! این عیارش بیست است»؛ یعنى عیار بیست را قبول می‏کند؛ حالا از بیست و چهار عیار - که طلاى خالص است - چهار عیار کم است. این شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسیله‏ى نقادى را هم دارد.

ب) اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهى کرد و آن را انداخت و گفت: «آقا! این‏که چیزى نیست.» این اسمش نقادى نیست. اولاً اصل طلا بودن شیی، انکار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد؛ این را قبول کن! ثانیاً: شما که اهل این کار و آشناى این کار نیستى!

تعریف تخریب:

*تخریب یعنی:

• انکار امتیازات؛

•قبول نکردن برجستگی‌ها و کارهای خوب؛

•درشت کردن و برجسته کردن ضعف‏ها.

انتقاد تخریبی یعنی آن انتقادی که:

•قصد آن اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است؛

• واقعیت، غیر واقعیت، خلاف واقع، ضد واقع و همه چیز در آن هست؛

• گاهی یک چیز کوچک را بزرگ می‏کنند؛

•گاهی یک چیزی که نبوده به عنوان یک حقیقت مسلم جلوه می‏دهند.

• هیچ بنای اصلاح ندارند، این تخریب است.

طیف وسیع خط تخریب داخلی:

1- بعضی‏ها واقعاً خبری ندارند؛ یعنی مغرض نیستند، اطلاعاتشان کم است و بر اثر بی‏اطلاعی چیزی می‏گویند.

2-‏ بعضی‏ها غرض‏های شخصی و غرض‏های سطحی دارند.

3- بعضی‏ها غرضهایشان عمقی است. یعنی با نظام مسأله دارند، کینه‏ی امام در دلشان است. حرف‏های امام را یا از اول قبول نداشته‏اند یا حالا قبول ندارند. (که تهاجم‌ها، پنجه زدن‌ها و لجن پراکنی‌ها، نتیجه‏ی بینش این طیف است).

وظایف نقد کننده:

1- باید در انتقاد از یک شخص یا دستگاه دچار بی‏انصافی نشویم. باید با انصاف بود، با انصاف عمل کرد، با انصاف حرف زد. اگر با کسی دشمن هستید نباید موجب شود حتی نسبت به دشمن بی‏عدالتی و بی‏انصافی کنید. نگرانی من از انتقاد کردن نیست. یکی انتقاد می‏کند یکی هم جواب می‏دهد، نگرانی من از رایج شدن اخلاق بی‏انصافی در جامعه است.

2- زیاده‌روی نباید کرد. در فریب خوردن از هوای نفس به خودمان سوء ظن داشته باشیم. ببینیم کجا هوای نفس است، کجا احساس تکلیف؛ و دقت بکنیم که حتی پا از دایره تکلیف آن‏طرف‌تر نباید گذاشت.

3- نباید به کسی تهمت زد یا بخاطر یک امر از همه چیزهایی که صلاحیت محسوب می‏شود، او را نفی کرد.

4- در حرف زدن، در تصمیم‏گیری و قضاوت، عدالت را رعایت کنید.

5- انتقاد با نظر خیرخواهانه است. و آن جایى واقعاً انتقاد است که کسانی با نظر خیرخواهانه، نقاط مثبتِ کارى را توجه می‏کنند و نقاط اشکالش را هم ذکر می‏کنند.

6- نقد را با عیب‏جویی و با عصبانیت و با بهانه‏گیری نباید اشتباه کرد. اما نقادی باید کرد. در عین حال نقدپذیر هم باید بود.

وظایف نقد شونده:

1- وظیفه‏ی مسؤولین انتقادپذیری است؛ البته نقدپذیری، فقط مخصوص مسؤولین نیست.

2- برای شنیدن نقد، سینه‏ای‏گشاده و روی باز و گوش شنوا داشته باشید. هیچ ضرر نمی‏کنید اگر از شما انتقاد بکنند.

3- نقد منصفانه و نقدپذیری متواضعانه هر دو لازم است.

4- حتى اگر منتقد اشتباه کرد، گوش کنید تا آنجاهایی که واقعاً درست است از شما فوت نشود.

5- نقدهای مصلحانه و خیرخواهانه (نقدهایی که باید شنید حتی اگر وارد هم نباشد):

الف) از سوی دوستان

ب) از سوی کسانی که دوست و طرفدار هم نیستند، دوست هم نیست، دشمن هم نیست، لیکن نقد است؛ انتقاد است؛ باید گوش کرد.

ج) نقدهای غیرمغرضانه برخی نخبگان، انتقاد خوب هدیه‏ای است که باید گوش کرد.

د) نصیحت علمای دینی، بزرگان دینی، مراجع را باید متنعم شمرد.

6- البته نباید خود را در معرض اتهام قرارداد، نباید برای جنجال‏آفرینی‏ها- که کسانی دنبالش هستند- مسأله درست کرد و بهانه داد.

7- هیچ دستگاهی نباید خود را از نقد و انتقاد مصون و از عیب خالی بداند. (این معنای حقیقی اصلاح نظام مورد نظر اسلام است)؛ همه مشمول این قاعده‏ی کلی هستند:

الف) نقد،

ب) اصلاح،

ج) پاسخگویی.

وظایف مخاطب:

1- شنونده‏ی تهمت یا غیبت باید (نسبت به کسی که دارد غیبت او می‏شود یا به او تهمتی می‏زنند) حسن ظن داشته باشد و آن‏را قبول نکند. قرآن کریم می‏فرماید: «لّوً لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا»؛ وقتى می‏شنوید که یکى را متهم می‏کنند، چرا به هم‏دیگر حسن ظن ندارید؟

2- بحث درست بکنید، بحث منطقى بکنید. سخنى را بشنوید، سخنى را بگویید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه». سخن را باید گوش داد، بهترین را انتخاب کرد.

3- من به بزرگان هم نصیحتى بکنم. آن‏ها هم باید توجه کنند:

- مواضع درست گرفتن،

- حرف درست زدن،

- و تحت تأثیر خبرهاى دروغ قرار نگرفتن،

این هم وظیفه است. هزاران نفر در نظام اسلامى دارند محض رضاى خدا زحمت می‏کشند و تلاش می‏کنند و شب و روز خودشان را می‏کُشند، براى اینکه طبق حرکت اسلامى یک کارى انجام بگیرد، نظام اداره شود، وظایفِ بسیار سنگین انجام بگیرد؛ اما انسان یک خبر دروغى را بشنود، بنا کند همه ى اینها را زیر سؤال بردن - مسؤولین دولتى را، دیگران را - این هم مصلحت نیست، این هم خلاف است.

پایان بخش اول