بسم الله الرحمن الرحیم
امام باقر علیه السلام:
پدرم زن داشت که از خوارج بود...یکی از غلامان آن حضرت به وی گفت: یابن رسول الله(ص)! در خانه شما زنی است که از جدت علی بن ابیطالب بی زاری می کند؟ پدرم او را طلاق داد.
او پیش امیر مدینه رفت و شکایت کرد که علی بن حسین مهریه مرا نمی دهد. امیر مدینه به پدرم گفت: یا علی بن حسین! یا باید سوگند بخورید که صداق او را داده اید و یا باید مهریه اش را بدهید.
امام(ع) فرمود: پسرم! برخیز و برای این زن چهارصد دینار بیاور، گفتم:پدرجان فدایت شوم، مگر شما به حق نیستید؟!! فرمود: بلی، ولی من خدا را بزرگتر از ان می دانم که برای پول به او قسم بخورم.
فروع کافی/ج 7/ص 435/کتاب الایمان