بسم الله الرحمن الرحیم
این مطلب را گذاشتم تا آقایان www.xxxnews.com بخوانند. تا شاید فرجی حاصل شود این مدعیان ولایت تنها ولایی شناسنامه ای نباشند و مواضع رهبری را هم بدانند.البته به شخصه فکر نمی کنم که سخنان رهبری را نشنیده باشند.شاید صلاح نیست که بشنوند.
در ضمن بخش نفاق نامه تعطیل نیست.
هشدارها و تذکرات مقام معظم رهبری در هر حوزهای چراغ راه مسؤولان و ملت شریف ایران است. ایشان در خصوص گسترش فضای تهمت و تخریب در فضای مطبوعات و رسانهها، به کرات نصایح و نقطه نظرات خود را در دیدار با مسؤولان، کارگزاران نظام، دانشجویان و .... اعلام داشتهاند. مقولهای که گاهی مورد غفلت قرار میگیرد.
«...زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. اینها آن وظایف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابى هستیم، بنابراین هر کسى که از ما یک ذره - به خیال ما و با تشخیص ما - کمتر است، حق داریم که دربارهاش هر چى که میتوانیم بگوئیم؛ نه، اینجورى نیست. بله، ایمانها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضى بالاتر از بعضى دیگر هستند. خدا هم این را میداند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگى جمعى، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود...»
سایت تحلیلی- تبینی برهان در این زمینه، مجموعهای از بیانات رهبر انقلاب طی سال 1369 تا 1389 با عنوان «منشور اخلاق رسانهای» را گردآوری کرده که در 3 شماره میخوانید.
مطبوعات و رسانهها:
* مؤثرترین سلاح بینالمللی علیه دشمنان و مخالفان سلاح تبلیغات است. سلاح ارتباطات رسانهای است. امروز این قویترین سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناکتر است.(پس باید مراقب بود).
* من مطبوعات را یک پدیدهی ضروری و لازم و اجتنابناپذیر برای جامعهی خودمان و هر جامعهای میدانم. بنده برای مطبوعات سه وظیفه قایلم:
1- نقد و نظارت.
2- اطلاع رسانی صادقانه و شفاف.
3- طرح و تبادل آراء و افکار در جامعه.
وظیفهی اول؛ نقد و نظارت:
تعریف نقد و اتنقاد:
* نقد یعنی عیار سنجی، یعنی :
• یک چیز خوب را، آدم ببیند خوب است؛
• یک چیز بد را نیز ببیند؛
• و بعد جمعبندی کند.
***جمعبندی کار یک مجموعه هم آن وقتی است که ضعفها و قوتها را منصفانه پهلوی همدیگر قرار بدهد.
انتقاد معنایش این است که هر انسانى بنشیند عیارسنجى کند:
•ببیند نقطهى ضعف کجاست؛
•ببیند نقطهى قوّت کجاست؛
•بعد ببیند این نقطهى ضعف - اگر مىتواند علّتیابى کند- به کجا برمىگردد، سراغ آنجا برود؛ یعنى آن ریشه را پیدا کند، اصل را پیدا کند. اگر این کار انجام شد، درست است.
اگر انتقاد به معنای عیبجویی باشد:
1- نه چیز خوبی است؛
2- نه خیلی هنر زیادی میخواهد؛
3- نه خیلی اطلاعات میخواهد؛ بلکه انسان با بیاطلاعی بهتر هم میتواند انتقاد کند.
4- انتقاد به معنای عیبجویی اصلاً هیچ لطفی ندارد، هیچ فایدهای هم ندارد.
تفاوت نقدکردن و نق زدن:
* فرق است بین نقد کردن و نق زدن:
الف) نقد کردن یعنی:
• یک نکتهی تاریک را گفتن،
• و با جنبهای مثبت به جنگ آن رفتن،
•و برآن فایق آمدن.
ب) نق زدن یعنی:
•یک نکتهی منفی را گرفتن،
• و مدام آنرا تکرار کردن،
• و سیاه نمایی کردن،
•و یاس پراکندن
تفاوت تخریب و انتقاد:
* یک مسأله هم، مسألهى انتقاد و تخریب است؛ مرز انتقاد و تخریب چیست؟ تخریب بکنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ یا از ما انتقاد بشود و ما تلقىِ تخریب از آن داشته باشیم؟ خب، باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است:
الف) معناى انتقاد آن ارزشیابىِ منصفانهاى است که یک آدم کارشناس میکند؛ نقادى هم، همین است. وقتى شما طلا را میبرید پیش یک زرگر که نقادى کند، او میگوید:« آقا! این عیارش بیست است»؛ یعنى عیار بیست را قبول میکند؛ حالا از بیست و چهار عیار - که طلاى خالص است - چهار عیار کم است. این شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسیلهى نقادى را هم دارد.
ب) اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهى کرد و آن را انداخت و گفت: «آقا! اینکه چیزى نیست.» این اسمش نقادى نیست. اولاً اصل طلا بودن شیی، انکار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد؛ این را قبول کن! ثانیاً: شما که اهل این کار و آشناى این کار نیستى!
تعریف تخریب:
*تخریب یعنی:
• انکار امتیازات؛
•قبول نکردن برجستگیها و کارهای خوب؛
•درشت کردن و برجسته کردن ضعفها.
انتقاد تخریبی یعنی آن انتقادی که:
•قصد آن اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است؛
• واقعیت، غیر واقعیت، خلاف واقع، ضد واقع و همه چیز در آن هست؛
• گاهی یک چیز کوچک را بزرگ میکنند؛
•گاهی یک چیزی که نبوده به عنوان یک حقیقت مسلم جلوه میدهند.
• هیچ بنای اصلاح ندارند، این تخریب است.
طیف وسیع خط تخریب داخلی:
1- بعضیها واقعاً خبری ندارند؛ یعنی مغرض نیستند، اطلاعاتشان کم است و بر اثر بیاطلاعی چیزی میگویند.
2- بعضیها غرضهای شخصی و غرضهای سطحی دارند.
3- بعضیها غرضهایشان عمقی است. یعنی با نظام مسأله دارند، کینهی امام در دلشان است. حرفهای امام را یا از اول قبول نداشتهاند یا حالا قبول ندارند. (که تهاجمها، پنجه زدنها و لجن پراکنیها، نتیجهی بینش این طیف است).
وظایف نقد کننده:
1- باید در انتقاد از یک شخص یا دستگاه دچار بیانصافی نشویم. باید با انصاف بود، با انصاف عمل کرد، با انصاف حرف زد. اگر با کسی دشمن هستید نباید موجب شود حتی نسبت به دشمن بیعدالتی و بیانصافی کنید. نگرانی من از انتقاد کردن نیست. یکی انتقاد میکند یکی هم جواب میدهد، نگرانی من از رایج شدن اخلاق بیانصافی در جامعه است.
2- زیادهروی نباید کرد. در فریب خوردن از هوای نفس به خودمان سوء ظن داشته باشیم. ببینیم کجا هوای نفس است، کجا احساس تکلیف؛ و دقت بکنیم که حتی پا از دایره تکلیف آنطرفتر نباید گذاشت.
3- نباید به کسی تهمت زد یا بخاطر یک امر از همه چیزهایی که صلاحیت محسوب میشود، او را نفی کرد.
4- در حرف زدن، در تصمیمگیری و قضاوت، عدالت را رعایت کنید.
5- انتقاد با نظر خیرخواهانه است. و آن جایى واقعاً انتقاد است که کسانی با نظر خیرخواهانه، نقاط مثبتِ کارى را توجه میکنند و نقاط اشکالش را هم ذکر میکنند.
6- نقد را با عیبجویی و با عصبانیت و با بهانهگیری نباید اشتباه کرد. اما نقادی باید کرد. در عین حال نقدپذیر هم باید بود.
وظایف نقد شونده:
1- وظیفهی مسؤولین انتقادپذیری است؛ البته نقدپذیری، فقط مخصوص مسؤولین نیست.
2- برای شنیدن نقد، سینهایگشاده و روی باز و گوش شنوا داشته باشید. هیچ ضرر نمیکنید اگر از شما انتقاد بکنند.
3- نقد منصفانه و نقدپذیری متواضعانه هر دو لازم است.
4- حتى اگر منتقد اشتباه کرد، گوش کنید تا آنجاهایی که واقعاً درست است از شما فوت نشود.
5- نقدهای مصلحانه و خیرخواهانه (نقدهایی که باید شنید حتی اگر وارد هم نباشد):
الف) از سوی دوستان
ب) از سوی کسانی که دوست و طرفدار هم نیستند، دوست هم نیست، دشمن هم نیست، لیکن نقد است؛ انتقاد است؛ باید گوش کرد.
ج) نقدهای غیرمغرضانه برخی نخبگان، انتقاد خوب هدیهای است که باید گوش کرد.
د) نصیحت علمای دینی، بزرگان دینی، مراجع را باید متنعم شمرد.
6- البته نباید خود را در معرض اتهام قرارداد، نباید برای جنجالآفرینیها- که کسانی دنبالش هستند- مسأله درست کرد و بهانه داد.
7- هیچ دستگاهی نباید خود را از نقد و انتقاد مصون و از عیب خالی بداند. (این معنای حقیقی اصلاح نظام مورد نظر اسلام است)؛ همه مشمول این قاعدهی کلی هستند:
الف) نقد،
ب) اصلاح،
ج) پاسخگویی.
وظایف مخاطب:
1- شنوندهی تهمت یا غیبت باید (نسبت به کسی که دارد غیبت او میشود یا به او تهمتی میزنند) حسن ظن داشته باشد و آنرا قبول نکند. قرآن کریم میفرماید: «لّوً لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا»؛ وقتى میشنوید که یکى را متهم میکنند، چرا به همدیگر حسن ظن ندارید؟
2- بحث درست بکنید، بحث منطقى بکنید. سخنى را بشنوید، سخنى را بگویید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه». سخن را باید گوش داد، بهترین را انتخاب کرد.
3- من به بزرگان هم نصیحتى بکنم. آنها هم باید توجه کنند:
- مواضع درست گرفتن،
- حرف درست زدن،
- و تحت تأثیر خبرهاى دروغ قرار نگرفتن،
این هم وظیفه است. هزاران نفر در نظام اسلامى دارند محض رضاى خدا زحمت میکشند و تلاش میکنند و شب و روز خودشان را میکُشند، براى اینکه طبق حرکت اسلامى یک کارى انجام بگیرد، نظام اداره شود، وظایفِ بسیار سنگین انجام بگیرد؛ اما انسان یک خبر دروغى را بشنود، بنا کند همه ى اینها را زیر سؤال بردن - مسؤولین دولتى را، دیگران را - این هم مصلحت نیست، این هم خلاف است.
پایان بخش اول