چکنوشت های چکنویس

بسم الله

هی میان میگن آقا مردم خودمون فلانن و شما رفتین تو کار مردم سومالی
خب فرض محال مردم ما در حد مردم سومالی هستن
تو چیکار کردی برای این مردم ؟؟؟
برا همین مردم سالی ده‌ها هزار نفر جوونای بسیجی میرن براشون خونه میسازن زمین کشاورزی درست میکنن آب و برق و گاز میبرن
درمان‌شون میکنن و کلاس و درس براشون میذارن
تویی که تو دمای 30 درجه تهران نمیری بیرون که پوستت خراب نشه و پای نت داد و بیداد میکن
بچه بسیجی تو دمای 50 درجه تو سیستان و بلوچستان و لرستان و …. میره اون خدمات رو میکنه بدون مزد و پول

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

بعد از چند روز غیبت باز اومدم. تا حالا یه آقازاده رو از نزدیک دیدید؟ یه آقازاده واقعی ه واقعی!! من که هر جوری حساب کتاب می کنم و ذهن خودم رو ورق می زنم می بینم که بیشتر از یک نفر(واحد شمارش درخوری پیدا نکردم!) آقازاده عمر دیده باشم. اولین ملاقات من با این آقازاده بر می گرده به سال 1386، وقتی که دانشگاه قبول شدم.

(اهل سراب م، روزگارم بد نیست. دوران کنکور کارشناسی رو مثل چیز خوندم تا در یکی از دانشگاه های تهران قبول بشم. البته در اون اوان رو یکی از دانشگاه های شریف، تهران و امیرکبیر حساب واکرده بودم، اما بعد از اومدن رتبه ام(31 منطقه و 945 کشوری) فهمیدم که در این سه دانشگاه جایی نخواهم داشت. این معیار سنجش مربوط میشه به رشته برق با رعایت احترام نسبت به سایر رشته ها. الان هم برق قدرت می خونم).

 حدس زدید که این آقازاده کی بوده؟( تو جیب هم جا نمی شه+موجود زنده ایست+ در شریف و تهران و امیرکبیر نیست). اگه نه بیشتر راهنمایی می کنم. مردم این آقا زاده رو با پدر می شناسند، یعنی مامان زاده نیست. پدرش همونیه که...

...

بگم؟بگم؟ آقای/خانم بگم کی هستش؟

بله. ایشون پسر کوچیکه آقای محمود ... احمدی نژاد ه.

کلا زیاد با ایشون سلام علیک ندارم، علتش هم برمی گرده به برداشت هایی که احتمالا برخی دوستان دانشگاهی از این رابطه بکنند(مثلا: 1.وام می خواهی؟ 2.کار می خواهی؟ 3.می خواهی برا خودت پارتی درست کنی؟ و ...). البته بخشی ش هم به جنبه کم رو بودن بنده برمی گرده.

تابستون سال اول (بعد از آخرین امتحان ترم) در یک اردوی دانشگاهی به همراه تنی چند از دوستان (که بعضی هاشون الآن هم برام کامنت می گذارند) رفتیم مشهد. من تا اون موقع مشهد نرفته بودم،خیلی حال داد. در این سفر این آقازاده(علی رضا احمدی نژاد) هم با ما بود. درست مثل بقیه.

تو همون قطاری که ما بودیم آقازاده هم بود. با بچه ها زووووو بازی می کرد.مافیا بازی می کرد. با بچه ها رفتیم کوه ایشون هم بودند. زیارت ایشون هم بودند. سفره پهن می کرد، غذا می چید ... . کلا خاکی بود. این آقازاده یک سال از من بزرگتر هستند.

تو دانشگاه زیاد می بینمش. ساده لباس می پوشه. اولین بار که دیدمش از شباهتش با باباش یه کم جا خوردم. خیلی برام جالب بود،چی جالب بود؟ یادتونه که باباش یه کت سفید داشت.......... یکی عین اون رو تن پسرش دیدم. خندم گرفت، گفتم این پدر و پسر شریکی از این کت استفاده می کنند.

امسال هم در کلاس اندیشه اسلامی 2 با این آقازاده هم کلاس هستم.

والسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز دوشنبه قرار بود آقایان صفارهرندی و کواکبیان در مورد نقش رسانه ها در فتنه 88 مناظره(گفتمان!) کنند. اما کمتر از یک روز مانده به این مناظره آقای کواکبیان از حضور در این جلسه امتناع کردند. جمعیت زیادی از دانشجویان برای این جلسه آمده بودند که با اطلاعیه لغو این جلسه مواجه شدند.

این را هم بخوانید بد نیست.

بسم الله

امروز خورشید شاهد خورشید گرفتگی (کسوف) جزئی بودیم. قرار بود در دانشگاه انجمن نجوم نیز مراسمی داشته باشد، منم که عاشق نجوم بعد کلاس بدو رفتم جلو مسجد شهدا دانشگاه که قرار بود مراسم رصد خورشید گرفتگی در آنجا برگزار شود. دست انجمن نجومی ها درد نکنه. استقبال بسیار خوبی هم شده بود. انجمن نجوم با 3 تا تلسکوپ یک دور بین دوچشمی چند تا عینک و ساعت خورشیدی و ... حاضر شده بود. انجمنی ها در کل به غیر از چندتا ایراد کوچک (مثلا جای محاسبات نجومی خالی بود) عملکرد خوبی داشتند.

من خودم چندتا عکس گرفتم که می توانید در زیر ببینیدشان.

لکه های خورشیدی در این عکس ها به خوبی مشخص اند.

عکس ها با کیفیت اصلی:

http://up.iranblog.com/images/jqa2qgo131o8kwfbbwzu.jpg
http://up.iranblog.com/images/c2cqdpj1pxcbnk1ofnqd.jpg
http://up.iranblog.com/images/zjoia7y015f192nwdf2v.jpg
http://up.iranblog.com/images/jqa2qgo131o8kwfbbwzu.jpg
http://up.iranblog.com/images/lzfpucr5pxns15ozsqk4.jpg
http://up.iranblog.com/images/oovjl5fz3k1mbsoga4t.jpg
http://up.iranblog.com/images/u6tbvgjy3g6nzm509wx7.jpg
http://up.iranblog.com/images/z20650x9xzz4tsfw9p1r.jpg
http://up.iranblog.com/images/othu9eh9p0d9hhd6abc2.jpg

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست

                                  هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود

                                                                        صحنه پیوسته بجاست

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

بسم الله الرحمن الرحیم

قوانین انظباطی دانشگاه ها بماند برای بعد.

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز به مناسبت 16 آذر بسیج دانشجویی دانشگاه از دکتر حسن عباسی دعوت کرده بود. موضوع راجع به دکترین دانشجویی در هزاره سوم بود. سالن شهید بهرامی تقریبا پر شده بود. دکتر حسن عباسی کمی بیشتر از نیم ساعت تاخیر داشتند. جلسه تقریبا از 13:45 شروع شد و 16 تمام شد. در پایان هم پرسش و پاسخ دانشجویی مطرح شد. البته در این پرسش و پاسخ بحث به مسائل گوناگون کشیده شد، از جمله وجود تک صدایی در دانشگاه ها، هدفمند کردن یارانه ها و مجریان اصلی آن، انرژی هسته ای و مذاکرات آینده، عملگرا بودن دولت و نبود پشتوانه فکری قوی در دولت (مینی بوس با چراغ خاموش)، تیر و ترکش های دوران جنگ و ... .

البته در این جلسه دکتر عباسی دولت را مورد انتقادهای شدیدی قرار دادند که به نظر خودم بعضی از این انتقادها وارد هست اما نمی شود به واسطه این چند نقد, تمام کارهای دولت را در این زمینه ها مورد انتقاد قرار داد.

انتظار من از دکتر عباسی کمی بیشتر از این ها بود.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 نقطه سر خط:

حضرت علی علیه السلام: حق به واسطه افراد شناخته نمی شود، خود حق را بشناس پیروان آن را خواهی شناخت.